مقاله اي در مورد تربيت كودك(همراه با منابع و مأخذ)
 
**For All**

موضوع:مقاله اي در مورد تربيت كودك(همراه با منابع و مأخذ)

مقدمه                                                                

انسان از آغاز تولد درحال تعليم و تربيت است. تعليم به معناي آموزش و ياد دادن چيزي به ديگري است. تربيت نيز به معناي سازندگي و پرورش شخصيت است. با تربيت ميتوان افراد را پرورانيد، ساخت و در نتيجه، اجتماعي را دگرگون كرد. تربيت بايد با برنامۀ دقيق و حساب شده انجام گيرد تا موفقيت آميز باشد. درنتيجه تنها در تربيت پند و اندرز كافي نيست، بلكه بايد موانع برطرف شود و نيز شرايط فراهم باشد تا زمينۀ تربيتي حاصل شود.

بهترين دوران براي تربيت، هرفرد دوران كودكي است. به عبارت ديگر زماني كه هنوز شخصيت فرد شكل نگرفته است و زميني مناسب براي پرورش هر بذري است. مسئوليت اين امر حساس در وحلۀ اول بر عهدۀ پدران و مادران است. اما تربيت كار سادهاي نيست، بلكه فن بسيار ظريف و حساسي است كه كارداني و اطلاعات كافي و تجربه و بردباري و قاطعيت لازم دارد. متأسفانه اكثر پدران و مادران با فن تربيت آشنا نيستند و به همين جهت غالب كودكان با برنامهاي حساب شده و درست پرورش نمييابند و خودبخود و به شيوههاي خودرو و تقليدي بزرگ ميشوند.

فصل اول: عوامل موثر در تربیت کودک

خانواده و نقش آن درتربيت كودك

كودك تحت تاثيرخانواده خويش قراردارد وازآن تاثير مي پذيرد بنابراين، خانواده مي تواند هم سازنده باشد و هم تباه كننده و ويران كننده. محيط خانواده چون دانشگاهي است كه در آن درس زندگي، انسانيت و اخلاق و يا ضد اين دو، داده مي شود. پس عامل خانواده براي كودك تأيين كننده و سرنوشت ساز است. كودك در كنار مادر از او درس زندگي مي گيرد و عشق و محبت را مي آموزد. او از پدر درس اقتدار و انضباط و كيفيت موضع گيري در برابر مسائل حيات اجتماعي را مي آموزد.

نقش مادر در تربيت و رفتار كودك به مراتب بيشتراز پدر است. چرا كه رابطه وراثتي پدر با كودك پس از انتقال نطفه پايان مي پذيرد، درحالي كه رابطه وراثتي مادر با فرزند در مدت حمل و حتي پس از آن و در تمام مدتي كه طفل از پستان مادر تغذيه مي كند، ادامه مييابد. كودك تا رسيدن به سن مدرسه در خانه و دركنار مادر است و از او درس ميپذيرد و مادر محرم راز و طرف مراجعه و پناهگاه كودك  است.

در همه حال، مادر براي دوران خردسالي كودك الگو و نمونه است. پدر در خانه نقش مديريت را دارد و مظهر قانون، عدل و انظباط است. در محيطهاي خوف و هراس نااميدي و محروميت، پدراست. كه ميتواند امنيت را تضمين كند و به طفل دل و جرأت دهد؛ در عين حال اهانتها، ضعف و سستي او در مديريت موجب پديد آمدن آثار نامطلوبي در كودك خواهد شد. مسئله اصلي خانواده، پدر و مادر هستند كه همواره با فرزندان در تماسند. البته دراين ميان از نقش تأثيربرادران و خواهران در خانـه نميتوان غافل ماند، به ويژه آنگاه كه طفل داراي خواهريا برادر ارشد باشد و تفاوت سنيشان بسيار باشد. در چنين موقعيتي در واقع خواهر بزرگترنقش مادر و برادر بزرگتر نقش پدر را دارد. هنگامي كه پدر و مادر كودك از مراقبت او غافل باشند، او نيز رفتار خود را بر اساس خواسته آنها تطابق مي دهد. درهمه حال، فرزندان در يك خانواده، جمع كوچكي را تشكيل مي دهند و با همه درگيريها سروصداها، خود نظم را برقــــرار مي سازند. سهل انگاري در مراقبت فرزندان باعث پديد آمدن معايبي در خانواده شود كه به صلاح آنان نباشد. بنابراين مهمترين همكاري خانواده درجهت تربيت صحيح كودك ازاين قرار است: نخست، نظم و انضباط در خانه برقرار باشد تا كودك از همان ابتدا نظم در امور را فراگيرد و در عمل به آن مبادرت ورزد. چون وقتي محيطي كه كودك درآن زندگي مي كند منظم باشد ذوق كودك برانگيخته مي شود و انس و علاقۀ به حب جمال و نظم در او به وجود ميآيد. ديگر اين كه ارتباط طوري باشدكه بهترين راه براي نيل به تهذيب نفس و وجدانيات و اخلاق نيكوي كودك باشد.امر مهم ديگر اين است كه خانواده بايد تمايلات باطني كودك را ارضا  نمايند و به تمام جهات شخصيت او توجه كنند، زيرا چنين كاري فقط در محيط خانواده ميسر است.

افزون براين، تربيت ديني كودكان از وظايف بسيارمهم والدين و خانواده است تربيت بايد به روشي انجام گيردكه حس مذهبي و انديشه و اعتماد به خدا را در فرد تقويت كند، دل را برانگيزاند تا در همۀ كارها و امور به خدا رجوع كند و خلاصه در هر امري آثار مذهب را در دل او زنده و بزرگ گرداند و موعظه و نصيحتهاي الهي و اسلامي را در گوش او مطبوع نمايند عمل او را مكتبي سازند و رفتارش را رنگ مذهبي دهند.

امرمهم ديگردر تربيت فرزند توجه به عاطفه و عوامل آن است كه نبايد فراموش شود. انسانها داراي عواطف و احساس هستند و تحت تأثير متعلقات آن قرار دارند. انسان به شدت تحت تأثير عواملي چون عشق و محبت، كينه و انتقام، ترس و اضطراب، وسواس، خصومت، شادي و غم و ...  قرار دارد. عواطف، زندگي ما را گرم ميكنند و ما را وا ميدارند كه به ادامۀ زندگي راغب و يا ازآن متنفر باشيم. عاطفۀ خانوادگي كه در صورت عشق زوجين نسبت به يكديگر و محبت و مودت نسبت به فرزندان و انضباط حاكم برمحيط و جو خانوادگي پديد ميآيد، موجبات تداوم و بقاي نسل را فراهم ميآورد و سكون وآرامش را در پي دارد. به هر حال نقش و تأثير خانواده در تربيت كودك بسيار عميق و شگرف است و تمام ابعاد وجودي كودك تحت تأثير خانواده است. بنابراين به عنوان حسن ختام اين بحث بايد گفت كه خانواده را ميتوان به عنوان بخشي از يك اجتماع بزرگ در نظر گرفت كه هنجارها و ارزش ها و تقاضاهاي آن درفرد تأثير حتمي دارد. خانواده، اثر شگفت و ذاتـــي، در پيريزي رفتار و برانگيختن روح زندگي و آرامش رواني افراد دارد. تأثير خانواده بر فرد انكارناپذير است، زيرا كه فرد(كودك) بيشتر اوقات خود را درخانه و با افراد خانواده صرف مي كند و افزون براين اولين كانوني است كه شخص درآن احساس امنيت ميكند و نخستين نهاد اجتماعي است كه فرد را مورد پذيرش و حمايت قرار ميدهد.

نقش مدرسه در تربيت

 نقش معلم در سازندگي يا ويراني بناي اخلاقي كودكان بسيار داراي اهميت است. كودك از روش كار مسئولان مدرسه، نحوه اعمال انضباط آنان، برخورد آنان با شاگردان، تشويقها و تنبيهها و قدرت جاذبه و دافعۀ آنان تأثيرميپذيرد. كودكان به هرنحو، كم يا بيش از معلمان خود علاوه براينكه ميآمـــوزند، تأثير ميپذيرند. اين تأثير به حدي وجود دارد كه عدهاي از مورخين عل سقوط و انحطاط بعضي ازجوامع را معلمان و مربيان آن جامعه ميدانند. نفوذ معنوي معلم در بين شاگردان به قدري ريشه داردكه با اعمال و رفتار خود به الگو و سرمشق براي كودكان تبديل مي شود. كودكان و نوجوانان از تك تك اشارات و حركات و نحوۀ گفتار و مثالها و واژههايي كه معلم به كار مي برد، تأثير ميپذيرد. لحظاتي را كه كودك در مدرسه سپري مي نمايد از مهمترين و حساسترين لحظات زندگي او ميباشد. در مواردي كه خانواده آشفته و نابسامان است و كودك احساس ميكند كه خانواده براي او پناهگاه قابل اعتمادي نيست، به دوستان پناه ميبرد و ازآنان كمك ميطلبد به ويژه اگركودك پدر يا مادر نداشته باشد. دراين موارد و موقعيتها معلم يا مربي وظيفه داردكه از لحاظ رفتار همراه با مهر و محبت و نحوۀ تربيت شايسته، نقش يك ولي را ايفا نمايد. فضاي مدرسه تحت تأثيرعناصرگوناگوني از قبيل معلم، مدير، ناظم، مستخدم، مسئول تربيتي و همكلاسيها قرار داردكه همـــــۀ آنان ميتوانند براي دانشآموزان الگو و سرمشق باشند و درشكلگيري ابعاد روحاني آنان ايفاي نقش نمايند. كودكان بيشتر از افراد بزرگتر تحت تأثير قــــــرارميگيرند، چراكه بزرگترها قادرند بين بعضي امور و كارها امتياز و فرقي قائل شوند در صورتي كه كودك به دليل عدم علم كافي و بدون مطالعه و ارزيابي از تمام اعمال و رفتار و گفتار معلم، الگوبرداري مي نمايد؛ كودك به درستي يا نادرستي، خوب يا بد، نفع يا ضررگفتار و كــــردار معلـــم نمي انديشد، بلكه فقط براي او مهم اين است كه اعمال، گفتارها و رفتارها را به عنوان يك قانون حتمي بپذيرد. چه بسا معلم مسئلهاي را اشتباه حل ميكند و وقتي پدر و مادر او را را از غلط بودن آن آگاه ميكنند و جواب درست مسئله را به او ميآموزند كودك نميپذيرد، هرچند كه حرف پدر و مادر درست باشد ولي آن جواب اشتبـــاه را ميپذيرد چون كه آن را گفتۀ معلم ميداند بنابراين، درهمين جا تأثير وجود معلم به عنوان يك الگو و نمونه براي كودك آشكار مي شود. معلم از يك نظر قهرمان كودك است و مورد قبول شاگرد. براين اساس همه افعال و اقوالش براي طفل حجت است. او رهبر علمي كودك است و بايد الگوي اخلاق، نظافت، حسن برخورد و راه و رسم درست او باشد.

نوع بينش ها، اطلاعات، عقايد و آرزوهاي محيط درس و مدرسه و مربيان و مسئولان سازندۀ ايمان كودك است. كار معلم كاري بس خطير است. كار انتقال ميراث فرهنگي، احياي مباني فكري و عقيدتي و ساختن و به عمل آوردن كودك است. درمحيط مدرسه بايد عوامل اخلاقي نظير پاكدلي، پاكبازي، صداقت و راستگويي، گذشت و فداكاري، استقامت و شكيبايي، انصاف و عدالت حكمفرما باشد، تا شخصيت و عالم درون كودكي با اين عوامل حسنه عجين شود و به صورت خوي و عادت در وجود او بروز نمايد.

براي تربيت و سازندگي كودك وحدت خانه و كودك لازم و ضروري است، چرا كه وابستگي كودك به مادر و خانواده از يك سو و آشنايي و وابستگي از سوي ديگر ضرورت دارد تا وحدت بين اين دو نهاد پديد آيد. از علل ويراني كودك عدم توجه، و عدم وجود ارتباط بين خانه و دستگاه آموزش است. وجود اتحاد كامل بين اين دو نهاد مي تواند، سببي براي ايجاد استحكام تربيت و آرامش كودك باشد. اين خطا و اشتباه است كه والدين بار سنگين تربيت را بردوش مدرسه قرار دهند و يا مدرسه به گمان اينكه والدين كاملاً به وظيفۀ خود آشنا هستند، ازكار سازندگي دست بردارند.

 

تربيت با رفتار

بسياري از والدين تربيت را پند و اندرز و امرو نهي مـــيدانند و گمـــان ميكنند كه فقط هنگامي كه با بچهها مشغول صحبت هستند به تربيت آنان اشتغال دارند. بايد به اين نكته توجه داشت كه كودك از همان آغاز ولادت مشغول شكل گرفتن و پرورش و تربيت يافتن است. اعصاب و مغز كودك از همان آغاز مانند يك دستگاه دقيق فيلمبرداري است. بنابراين، والدين وظيفه دارند كه ابتدا خود در اصلاح و رفع عيوب خويش بكوشند و سپس به پرورش انسانهاي ديگر بپردازند.

علي (ع) مي فرمايد:

((شما به بزرگان احترام گذاريد تا كودكان به شما احترام بگذارند))

 

كار و انجام مسئوليت

كاروكوشش اساس زندگي انسان است. انسان باكاركردن، خوراك و پوشاك و مسكن تهيه ميكند، به وسيلۀ كاروكوشش زمين آباد ميشود و اسباب رفاه وآسايش مردم فراهم ميگردد. تمام صنايع و اختراعات شگفتآور در اثر كار و فعاليت انسانها به وجود آمده است. تمدن بزرگ كنوني و تمدنهاي كهن ديروز، تنها ثمره و نتيجۀ كار و دانش بشر است. ترقي و پيشرفت هر كشوري نيز به مقداركار وكوشش آن كشور بستگي دارد. اگر افرادكشوري به بهانههاي مختلف از زير بار كار كردن، مخصوصاً كارهاي توليدي شانه خالي كنند، زير بار استعمارگران خواهند رفت. دنيا جاي كاروكوشش است نه جاي تنبلي و تنپروري. 

قرآن مي فرمايد:

((انسان جز به مقدار سعي وكوشش خود بهرهاي ندارد))

 

بازي كودك و نوجوان

بازي به عنوان يك امرطبيعي، مانند نفس كشيدن براي كودك ضرورت دارد. اگر ما اندكي در روحيه كودكان مطالعه كنيم، در مييابيم كه كودك، همواره با نشاط و فعاليت است و كمتر اتفاق ميافتدكه او در يك جا آرام گيرد و از جنبش باز ايستد؛ و حتي برخي ازكودكان در خواب نيز آرام نيستند. جاي ترديد نيست كه نبايد آزادي عمل را ازكودكان كه سرتاپا نشاط وجنبش هستند سلب كرد. بايد براي جنبش ها و نشاط آنان تدبيري انديشيد تا نيروي آنان بيهوده ازدست نرود.بايد به حركات آنان نظم داد تا نتايج خوبي عايد گردد. از اين رو، پيامبراسلام(ص) حتي درجديترين لحظهها، يعني درحال اقامۀ نمازجماعت، كودك را از بازي منع نميكرد و ميفرمود: كسي كه كودكي نزد اوست، بايد با او رفتاركودكانه پيش گيرد. با توجه به مطالب فوق، مربي عاقل بايد براي بازي كودك هدف مطلوبي تعيين كند.

پيامبربه والدين گوشزد مي كندكه در صورت شيطنت كودك هيچ گاه مأيوس نگردند، زيرا ممكن است اين حالت در بزرگسالي تبديل به اخلاق حسنه و نيكو شود. شيطنت كودكان به هنگام خردسالي نشانۀ زيادي عقل او در بزرگسالي است.

كودك براي بازي كردن دليل و توجيه مناسبي نميشناسد بلكه او بازي را يك نوع كار و فعاليت ميداند. اساساً بازي نكردن كودك علامت بيماري و ناتواني اوست. اسلام كه به نياز طبيعي كودك توجه داشته است، ودستور ميدهد تا او را آزاد بگذارندكه بازي كند. پيغمبراكرم(ص) از مكاني عبور مي كرد كه كودكاني مشغول خاك بازي بودند، بعضي از اصحاب آنان را از بازي نهي مي كردند.

پيغمبرفرمود:

((بگذاريد بازي كنند. خاك چراگاه كودكان است))

 

تأثير اخلاق مربي بر كودك

عامل مؤثر برصفات اخلاقي كودك، اجتماع يا جامعهاي است كه درآن زندگي ميكند. مدرسه نيزجزيي از اين اجتماع و بلكه مهمترين عامل مؤثر اجتماعي است مدارس در مراحل ابتدايي تربيت كودك، عامل بسيارمؤثري به شمار ميروند. اولين اثري كه در زندگي نصيب كودك ميشود، نتيجه و بازده تأثير افرادي است كه در محيط او قرار دارند؛ اين افراد عبارتند از: پدر و مادر و ساير افراد خانواده، ولي وقتي كودك كمي بزرگترشد، با افراد بيشتري در ارتباط است.

معلم شخصيت جديدي است كه كودك تحت تأثير اعمال او قرار مي گيرد، چون او در نظركودك، عظيمترين شخصيت ميباشد. كودك غالباً اعمال و رفتار معلم را در هر چيز تقليد مي كند.

قرآن، همه مربيان اسلامي و پدر و مادران را به تهذيب اخلاقي كودك سفارش كرده است و اين امر مهم را يكي از حقوق لازم براي كودك ميداند. كودك نميتواند با مراجعه به خود اوصاف اخلاقي را از مطالعه در آفاق و انفس به دست آورد، به همين دليل بايد معلم، فضايل را با استمداد از آيات قرآن و احاديث به كودك بياموزد. نظريات جديد تعليم و تربيت كودك، خودكودك را مورد تعليمات اخلاقي ميشناسد. اسلام نيز از اين نكته غفلت نكرده ولي چون هدف، تعليم و تربيت از نظرديني است، خود كودك نميتواند محور باشد، بنابراين، بايد از قرآن مدد گرفت.

 

فصل دوم: مراحل تربیت

 

دوره پس از تولد

رسول اكرم (ص)، سنين ميان تولدتا بيست و يك سالگي را كه مهمترين مرحله رشد و نمو انسان است، به سه مرحله تقسيم نموده است. در اينجا مراحل كودكي و نوجواني و جواني را با الهام و توجه به سخن پيامبر(ص) كه ميفرمـــايد:

اََََلْوَلَدُ سَيِّدُ سَبْعَ سِنينَ وَ عَبْدُ سَبْعَ سِنينَ وَ وَزيرُ سَبْــعَ سِـــنينَ

به مراحل سيادت و اطاعت و وزارت مي ناميم. ابتدا به توضيح مختصر اين سه مرحله مي پردازيم.

"فرزند در هفت سال اول سيد و آقاست.درهفت سال دوم بنده و مطيع و فرمانبردار است و در هفت سال سوم، وزير، مسئول و طرف مشورت است."

فرزند در هفت سال اول زندگي، فكرش نارسا و جسمش ناتوان است. ازاين رو پدر و مادر با ديدۀ رحمت و رأفت به او مينگرند وبسياري از خواستههايش را برآورده ميسازندو بهتمنّياتش جامۀ عمل ميپوشانند. پيامبرعظيمالشأناسلام (ص   نيزمي فرمايد: طفل در هفت سال اول زندگي سيد و آقاست. درهفت سال دوم زندگي، تغييرات قابل ملاحظهاي در تن و روان كودك پديد ميآيد، جسمش قوي شده و دركش رشد ميكند. خوبيها و بديها را تا حدودي ميفهمد، به همين جهت مورد مواخذه اوليا و مربيان قرار ميگيرد. ولي چون عقلش به خوبي شكفته نشده است، صلاح و فساد خود را به درستي تشخيص نميدهد.ازاين رو، اوليا و مربيان وظيفه او را تعيين ميكنند و او ناگزيراست فرمان آنان را اطاعت كرده و امر ايشان را به كار بندد. هفت سال سوم عمركه از پانزده سالگي آغازمــي شود و  تحولات چشم گيري در جسم و جان او پديد مي آيد مميزات كودك از بيـــن ميرود و نشانههاي بزرگساليدرجسم و جانش پديد مــــيآيد. رسول اكرم(ص)

جايگاه او را در اين سنين به كلمه وزير تعبير نموده است. او مانند هفت سال دوم مطيع پدر و مادر نيست، بلكه در اين دوره، نقش وزير را دركشـتور خانواده ايفا ميكند كودك دراين دوره، وزير و مشاور اوليا و مربيان است. بنابراين، بايد درتدابير امور خانواده و مدرسه و تصميمگيريها اورا شريك ساخت، تا بدين وسيله نياز به تشخيص طلبي و استقلال جويي وي ارضا گردد.

گفتگو با زبان كودكي

با كودك بايد رفق و مدارا نمود، و به ويژه در دوران خردسالي كه بايد دقت نمود به قدر فهم و درك او با او مكالمه شود. بهترين تربيت آنست كه شخص را عاقل بار بياوريم. مربيان امروزي فقط با دلايل عقلاني ميخواهند طفل را به اين مرحله نزديك سازند. اگركودكان دلايل عقلي را ميفهميدند، احتياجي به تربيت نداشتند. اگر از اول طفوليت با كودكان با زباني صحبت كنيم كه نميتوانند بفهمند، در واقع آنان را به استعمال كلمات بي مورد و بيهوده عادت داده ايم. در نتيجه سركش و طالب جرو بحث ميشوند. چنان كه ديديم پيامبراسلام ميفرمايد: بايد مربي دركارها و گفتارو رفتارخود با كودك مقام خويش را به كودكي تنزل دهد. نيز فرموده است: ماگروه پيامبران موظفيم با مردم به قدر توانايي فهم آنان سخن بگوييم. بنابراين، بايد به مقدار فهم كودك با او سخن بگوييم و چيزي را كه در توانايي و فهم قواي عقلاني او نيست به او القا نكنيم، زيرا موجب ايجاد نفرت وانزجار او مي شود. رسول اكرم(ص)فرموده است: اگر كسي با مردم سخني بگويد كه در خور عقل آنان نيست فتنه و ناامني براي برخي ازآنان ايجاد مي كند.

احاديثي از پيامبر اسلام (ص)

لَيْسَ لِلصَّبِيِّ لَبَنٌ خَيْرُمِنْ لَبَنِ اُمِّهِ

«هيچ شيري براي كودك بهتراز شير مادرنيست»

اَكْثَرُوا مِنْ قُبْلَهِ اَوْلادِكُمْ فَاِنَّ لَكُمْ بِكُلِّ قُبْلَهٍ دَرَجَهً‌‌‌‌‌‌‌‌ فِي الْجَّنَهِ. مابَيْنَ كُلِّ دَرَجَهٍ خَمْسَمِأهِ عامٍ

«فرزندان خودرا، زياد ببوسيد. زيرا با هربوسه، براي شما، مقام و مرتبتي دربهشت، فراهم مي شودكه فاصلۀ ميان هرمقام، پانصد سال است»

اِعْدِلوُا بَيْنَ اَوْلادِكُمْ كَما تُحِّبوُنَاَنْ يَعْدِلوُا بَيْنَكُمْ فِيالْبِرِّوَاللُّطْفِ

«ميان فرزندان خود عدالت و مساوات را رعايت نماييد، چنانكه دوست ميداريد ميان شما در احسان و لطف و محبت رعايت مساوات شود»

رحمت خداوند بر پدري كه در راه نيكي و نيكو كاري به فرزند خود كمك كند يعني به او احسان نمايد و همچون كودكي، رفيق دوران كودكي وي باشدو او را عالم و مؤدب بار آورد.

نتيجـــــــــه

درجنبة سازندگي براي وصول به مقاصد، بايد اعتراف كرد كه كارتربيت دشوار است و كار ساختن انسان دست كم از مرحله جنيني او آغاز ميشود و تا لحظة مرگ ادامه مييابد. اگرتنها حق كودك را هم تربيت او بدانيم نيز بايد به آن همت گماريم و در اين راه مشقات و رنجهايي را تحمل كنيم. ما در راه تربيت نسل و رساندن آنان به مقصد، نياز به مربياني آگاه و دلسوز و فداكار داريم. مربياني كه خود تربيت يافته و داراي كفايت و لياقت باشند و اصل تدريجي بودن تربيت را در پرورش كودكان همواره مد نظرداشته باشند. به اميد آنكه آنان مربيان واقعي و دلسوز نسل جديد باشند و در اين راه از هيچ تلاشي دريق نكنند.

 

منـــــابع و معاخــــــذ

1-         قرآن كريم.

2-         نهج البلاغه، سيد رضي.

3-         تفسيرالميزان، علامه طباطبايي.

4-         تفسير نمونه، مكارم شيرازي.

5-         مجمع البيان، طبرسي.

6-         اصول كافي، كليني.

7-         وسايل الشيعه، الشيخ محمدبن الحسن الحرالعاملي.

8-         نهج الفصاحه، ابواقاسم پاينده.

9-         مثنوي معنوي، مولوي.

10- با تربيت مكتبي آشنا شويم، رجبعلي مظلومي.

11- گفتار فلسفي كودك، فلسفي.

12- پرورش كودك، احمد بهشتي.

13- روانشناسي تربيتي، نويسندگان.

14- تعليم و تربيت، حجتي كرماني.

15- انسان ناشناخته.

16- تعليم و تربيت اسلامي، محسن شكوهي يكتا.




درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید روز های خوبی برای شما آرزو مندیم عیسی(مدیر وبلاگ)
آخرین مطالب
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وبلاگ:

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 88
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1