ويژگي هاي قيامت از ديدگاه قرآن
 
**For All**

قيامت در قرآن كريم زلزله رستاخيز

رستاخيز و قيامت از اصول دين شرايع وحياني و الهي است. بي گمان محوري ترين اصول آموزه هاي وحياني، سه اصل توحيد، نبوت و معاد است. قيامت يكي از مسائل مرتبط با معاد است، چنان كه اصول ديگر چون عدل مرتبط با توحيد و امامت مرتبط با نبوت مي باشد. بنابراين، شناخت مهم ترين اصول ديني، از طريق آموزه هاي وحياني بهترين نوع شناخت است كه انسان مي تواند كسب كند. قيامت كه در زبان عربي دراصل به معناي برپايي و قيام دفعي انسان است، در فرهنگ قرآني به معناي زمان و روز برپايي مردم درپيشگاه خداوند به كار رفته است. (مفردات الفاظ القرآن الكريم، ص 691، ذيل واژه قوم) قرآن به قيامت از ابعاد و جهات مختلف توجه داده است و در ذيل واژگاني چون القيامه، الساعه، يوم، امر الله، واقعه، حاقه و مانند آن، موضوعات و مسائل و مطالب چندي را مطرح و تبيين و تحليل نموده است. از جمله مطالبي كه درباره قيامت مي توان در آموزه هاي قرآني يافت، موضوعاتي چون آخرت، حسابرسي، حشر، ميزان، معاد، بهشت، دوزخ، عذاب ها و پاداش هاي اخروي و مانند آن است. خداوند در آيه 9 سوره عمران و 43 سوره روم ونيز 47 سوره شوري و 1 و 2 سوره واقعه، به صراحت برحتمي بودن وقوع آن اشاره و تاكيد مي كند و آن را امري برگشت ناپذير برمي شمارد. درتحليل قرآني، گردآوردن انسان ها در قيامت وعده حتمي خداوند است و هرگز نمي توان آن را منكر كرد و به تكذيب وقوع آن پرداخت. (نساء آيه 87، هود، آيه 103 و دخان، آيه 40و تغابن، آيه 9 و مرسلات، آيات 13 و 16 و 17و 38)

 حتميت قيامت

از نظر آموزه هاي قرآني، وقوع رستاخيز و قيامت به امر تكويني، خدا، مساله اي غير قابل انكار و تكذيب است (انعام، آيه 73 و نحل، آيه 77 و غافر، آيه 78) چنان كه برپايي قيامت، براي خداوند آسان تر از چشم بر هم نهادني است. (نحل، آيه 77)هرچند كه علم درباره زمان وقوع آن، امري در انحصار خداوند است (لقمان، آيه 34 و احزاب، آيه 63و فصلت، آيه 47 و آيات ديگر) ولي اين امر محتوم و قطعي در زمان خود اتفاق مي افتد و از نظر زماني بر اساس آموزه هاي قرآني، در زماني نزديك است و به زودي رستاخيز برپا خواهد شد، هرچند كه براي بسياري از مردم امري بعيد به نظر مي رسد كه مي تواند بعيد از نظر اتفاق تحققي آن باشد، چنان كه كافران و تكذيب كنندگان قيامت بر اين باورند، يا مي تواند بعيد از نظر زماني باشد كه باور بسياري از توده هاي مردم است. (طه، آيه 15 و احزاب، آيه 63 وشوري، آيه 17 و قمر، آيه 1 و نيز معارج، آيه 6) قيامت و معاد دغدغه همگاني بشريت است؛ زيرا از زماني كه با مرگ آشنا شد، از ماهيت آن پرسش هايي مطرح كرد و تلاش نمود تا با شناخت ماهيت مرگ از ادامه زندگي آگاهي يابد. لذا با مساله معاد و بازگشت ارواح و جان ها وحتي انسان ها همراه با كالبد جسماني، آشنا مي شود. مهم ترين سوالي كه انسان ها از پيامبران داشتند مساله معاد و چگونگي تحقق و وقوع آن بود. همين مساله حتي براي پيامبران اولوالعزمي چون حضرت ابراهيم (ع) مطرح بوده و وي با آن كه از وقوع آن علم حصولي داشت، خواهان آگاهي شهودي نسبت به اين واقعه مي شود كه در داستان پرندگان قرآن به آن اشاره شده است. آن حضرت(ع) پس از امكان تحققي قيامت با شهود عيني و ملموس، به اين اطمينان رسيد كه رستاخيز امري محتوم و قطعي است و اتفاق خواهد افتاد و كيفيت و چگونگي آن را نيز به چشم عيان ديد. (بقره، آيه 260) خداوند در آياتي چند از جمله 187 سوره اعراف و 63 سوره احزاب و 12 سوره ذاريات و 1و 2 سوره نبا و نيز 42 سوره نازعات، گزارش مي كند كه يكي از پرسش هاي مكرر مردم از پيامبرگرامي(ص) درباره زمان وقوع قيامت بوده است. به اين معنا كه توده هاي مردم بواسطه آموزه هاي وحياني با اصل قيامت آشنا شدند، ولي همواره مسائل و مطالب پيراموني آن، دغدغه ذهني و فكري آنان بوده است.

 اهداف و فلسفه قيامت

شايد آگاهي از فلسفه قيامت و هدف ازبرپايي آن بتواند معنا و مفهوم درستي از زندگي و مرگ نيز ارائه دهد و شيوه هاي درست زندگي را درپيش روي ما بگشايد و ما را از غفلت رهايي بخشد. از اين رو در اين جا نگاهي به فلسفه واهداف قيامت در تحليل قرآني خواهيم داشت. خداوند در قرآن براي برپايي قيامت، اهدافي چند برشمرده است كه عبارتند از: رحمت، حساب و كتاب، پاداش به صالحان، كيفر طالحان، جداسازي ميان صفوف حق و باطل، جزاء و كيفر بندگان و برپايي عدالت كامل و اجراي آن در حق بندگان. خداوند در آيه 12 سوره انعام، برخورداري مردم از رحمت خداوندي را از فلسفه هاي برپايي و تحقق قيامت برمي شمارد. در حقيقت، قيامت، نوعي تكريم و اكمال و اتمام رحمت الهي برمردم است، زيرا در قيامت است كه انسانها، مي توانند از زندگي جاودانه بهره مند شوند و از آرامش و آسايش ابدي سود برند؛ هرچند كه شماري از انسانها، با انتخاب نادرست و غلط خويش، خود را در شقاوت ابدي و جاودانه گرفتار مي كنند. ولي اصل قيامت و فلسفه وجودي آن، رحمت الهي به بندگان و آفريده هاي خود است. بي گمان، شرايط دنيا نمي تواند زمينه هاي احقاق حق و اجراي عدالت كامل و تمام خداوند نسبت به بندگان مكلف و عاقلي باشد كه با انتخاب آزاد و اراده مختار خويش، رفتارهاي دوگانه و متضادي را درپيش گرفته اند. از اين رو خداوند از اهداف برپايي قيامت را قيام و اجراي عدالت وبرخورداري هر فرد از نتايج اعمال مختار خويش برمي شمارد. (احقاف، آيه19) در حقيقت با حسابرسي اعمال بندگان بر مبناي قسط و عدل در قيامت است كه هركسي به حق عادلانه خويش مي رسد. از اين رو حسابرسي نيز به عنوان فلسفه برپايي قيامت در آيه 47 سوره انبياء و 26 سوره معارج مطرح مي شود. خداوند در آيات 3و 4 سوره سبا پاداش دادن به مؤمنان داراي عمل صالح را از علل برپايي رستاخير برمي شمارد و در آيه 5 همان سوره نيز كيفرنمودن تلاشگران عليه آيات خدا و آموزه هاي وحياني را از جمله اين علل معرفي مي كند. در حقيقت جزا و كيفر و پاداش بندگان، از اصلي ترين و اساسي ترين علل و فلسفه وجودي قيامت و هدف از برپايي آن است كه در آيات 26 و 28 سوره ص و 26 سوره معارج بيان و بر آن تاكيد شده است.

 قرآن در آيه 26 سوره سبا و 17 سوره نبا، جداشدن و شفاف گرديدن صفوف حق مداران از باطل گرايان را فلسفه تحقق رستاخيز معرفي مي كند. بنابراين مي توان گفت كه از آن جايي كه دنيا قابليت و شانيت اين امور را ندارد و شرايط براي تحقق آن كافي نيست، قيامت به عنوان مكمل دنيا برپا مي شود و رستاخيز تحقق مي يابد تا به اين امور به طور كامل رسيدگي شده و حق مطلب چنان كه شايسته و بايسته است ادا شد.

اوصاف و ويژگي هاي قيامت

خداوند در قرآن براي قيامت اوصاف و ويژگي هائي را بيان مي كند كه از جمله آن ها، بزرگي و عظمت قيامت
است. به اين معنا كه قيامت روزي بزرگ و با عظمت است كه انسان ها با آن مواجه خواهند شد و در برابر خداوند يكتا و يگانه مي ايستند. (انعام، آيه 15 و اعراف، آيه 59 و يونس، آيه 15 و آيات ديگر) اين روز از جهات ديگر نيز بزرگ و عظيم است، زيرا روزي طولاني است كه گويي براي آن پاياني نيست، چرا كه هر روز قيامتي به اندازه پنجاه هزار سال دنيوي است. (معارج، آيه 4) البته در آيه 5 سوره سجده، از نظر زماني، طول هر روز آن به اندازه هزار سال گفته شده است كه به نظر مي رسد روزهاي آن همانند روزهاي كوتاه و بلند تابستان متفاوت باشد. اما آن چه به نظر درست تر مي آيد، ارتباط كوتاهي و بلندي روز قيامت با موضوعات و متعلقات آن باشد؛ زيرا در آيه 4 سوره معارج از مسئله عروج فرشتگان و روح سخن به ميان آمده كه اين عروج در مدت زماني اتفاق مي افتد كه پنجاه هزار سال دنيوي است ولي عروج امر الهي، در مدت زمان كوتاه تري اتفاق مي افتد. اين تفاوت همانند تفاوت سرعت حركتي نور با سرعت صوت مي باشد. چنان كه سرعت نور بيش تر است و در زماني كم تر به مقصد مي رسد و زماني را كه صوت مي پيمايد تا به مقصد برسد بلندتر و طولاني تر است، هم چنين، عروج امر از نظر زماني براي بازگشت، كوتاه تر از زمان بازگشت روح و فرشتگان است. براين اساس، مراد آن نيست كه روزهاي قيامت از نظر كوتاهي و بلندي متفاوت است، بلكه به معناي آن است كه سرعت عروج امر الهي بيش تر از سرعت عروج فرشتگان و روح است؛ زيرا سرعت بازگشت يك روزه امر الهي، به اندازه اي است كه معادل هزار سال دنيوي است ولي سرعت بازگشت يك روزه فرشتگان و روح به اندازه پنجاه هزار سال دنيوي مي باشد.

با اين همه، نبايد فراموش كرد كه روزهاي قيامت بلند و طولاني است، زيرا مفهوم عظيم (انعام، آيه 15) و كبير (هود، آيه 3) مي تواند افزون بر بزرگي و عظمت وجودي آن رخداد، اشاره اي نيز به بلندي و طولاني بودن روز بزرگ داشته باشد.
خداوند در آيه 46 سوره قمر، از قيامت به عنوان روزي هولناك و وحشت زا ياد مي كند كه خود بر عظمت و بزرگي آن مي افزايد. هم چنين توصيف قيامت به روزي سخت و مشقت بار (هود، آيه 26 و حج، آيات 1 و 2 و انسان، آيه 10و 27 و آيات ديگر) خود بيانگر بزرگي و عظمت آن روز از جهات ديگر است. خداوند در آيه 7 سوره انسان، قيامت را روزي فراگير و گسترده از شر و عذاب بر مي شمارد و به انسان ها نسبت به آن روز هشدار شديد مي دهد. همچنين در سوره مطففين، از قيامت به عنوان «يوم عظيم» ياد مي كند و ضمن هشدار به كم فروشان مي فرمايد: «آيا آنان گمان نمي كنند كه برانگيخته مي شوند در روزي بزرگ؟! روزي كه مردم در پيشگاه پروردگار جهانيان مي ايستند! »(مطففين/6)

 

 

 

 

مستان غيرمست

خداوند در سوره حج آيه 1 براي ترسيم عظمت قيامت از آن به زلزله قيامت ياد مي كند و مي فرمايد: «اي مردم! از (عذاب) پروردگارتان بترسيد كه زلزله رستاخيز امر عظيمي است» و درآيه بعد براي به تصوير كشيدن سختي آن روز مي فرمايد: «روزي كه آن را مي بينيد (آنچنان وحشت، سراپاي همه را فرامي گيرد كه) هر مادر شيردهي، كودك شيرخوارش را فراموش مي كند هر زن بارداري، جنين خود راسقط مي كند و مردم را مست مي بيني، در حالي كه مست نيستند بلكه عذاب خدا شديد است»!

آيه فوق يكي از صريحترين آيات در بيان احوالات قيامت است كه تصويرسازي دقيق و زيبائي از آن روز ارائه مي دهد بطوري كه براي هيچ انسان عاقل غيرغافلي كوچكترين ترديدي باقي نمي ماند كه برپايي قيامت همراه با وحشت و سختي و هول و هراس براي مردم خواهد بود و لذا حواس خود راجمع كرده و از هم اكنون كه فرصت چند روزه عمر را در اختيار دارد براي مواجه شدن با آن روز وحشت زا خود را آماده مي كند و در انديشه تدارك و جبران مافات برمي آيد و سعي مي كند توشه كافي را براي آن روز - كه به تعبير قرآن هيچ مال و فرزندي براي او سودمند نخواهد بود- فراهم نمايد. از ويژگي هاي اين روز آن است كه روزي تلخ براي كافران و مجرمان (قمر، آيات 43 و 46 و 47) و روزي امن، نور، آرامش و آسايش براي مؤمنان (تحريم، آيه 8) و محسنان (يونس، آيه 26) است و چهره هاي مؤمنان و محسنان در آن زمان شادان به خداوند مي نگرد و لذت معنوي مي برد. از ديگر اوصاف و ويژگي هاي قيامت آن است كه امري ناگهاني و غيرقابل پيش بيني براي انسان هاست و ناگهان واقع مي شود بي آن كه انسان متوجه آن شود. (انعام، آيه 31 و يوسف، آيه 107 و حج، آيه 55 و زخزف، آيه 66 و آيات ديگر) خداوند در آياتي از جمله آيه 103 سوره هود و 3 سوره هود، اين روز را روزي آشكار و قابل مشاهده براي همگان معرفي مي كند؛ زيرا در اين روز آن چه براي توده هاي مردم غيب بوده است به امر مشهود تبديل مي شود و همگان شاهد آن روز خواهند بود و خود جزئي از آن درمي آيند و شاهد و مشهود يكي مي شود؛ چنان كه انسان هاي اهل بصير كه كشف الغطا براي آنان تحقق يافته و قيامت آنان بروز و ظهور كرده است، هم اكنون قيامت براي آنان مشهود مي باشد. در حقيقت اين آيه مي گويد همان گونه كه اهل شهود در دنيا قيامتشان قيام كرده و مشهود آنان است، در قيامت همگان از اين قدرت و توان بهره مند خواهند شد و پرده هاي حجاب از جلوي چشمشان برداشته مي شود و حقيقت قيامت براي آنان مشهود مي شود. بنابراين، قيامت در حال حاضر براي مؤمنان خاص مشهود است و ديگران به سبب پرده نمي توانند آن را ببينند ولي پس از قيامت و فرو افكنده شدن پرده ها آنان نيز با اين واقعيت مواجه خواهند شد. خداوند در آيه 75 سوره قصص، از بصيرت و آگاهي كامل انسان ها به احوال و اعمال خود در قيامت سخن به ميان مي آورد كه چگونه ايشان در آن زمان خود را مشهود مي بينند و شاهد و مشهود يكي مي شود. بنابراين هر انساني در قيامت، خود را چنان كه در دنيا ساخته و پرداخته مي بيند و همه پرده هاي غفلت دنيوي از ميان برداشته مي شود و حجاب تن از جان كنار مي رود و حقيقت و شاكله وجودي خود ساخته انسان برايش آشكار مي گردد. (سجده، آيه 12 و نيز سوره ق، آيه 22 و قيامت، آيات 13 و 14) از ديگر ويژگي هاي قيامت، داشتن مواقف معين و ايستگاه ها و به اصطلاح امروزي پست هاي ايست بازرسي است كه در آياتي از جمله آيه 27 و 30 سوره انعام و آيه 31 سوره سبا و 24 سوره صافات به آن اشاره شده است. اين بدان معناست كه در آن روز، انسان ها در هر ايستگاهي مي بايست پاسخگوي موضوعي باشند. گفته شده توقف در هر ايستگاهي براي پاسخگوئي، 50 هزار سال طول خواهد كشيد.

 هولِ قیامت

عایشه روایت می کند که خواجه عالم حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمود که: روزِ قیامت مردمان را برهنه تن و برهنه پای حشر کنند، من گفتم: ای سیّد! همه مردمان و زنان را بدین دستور محشور سازند؟ گفت: آری همه خلایق برهنه باشند. گفتم: پس به یکدیگر نگاه کنند و نظر به یکدیگر افکنند؟ گفت: کار از آن سخت تر است که کسی به کسی نظر تواند کرد که در آن روز پسر از مادر، و برادر از برادر، و اقارب از یکدیگر گریزان باشند.

سیاست حق جمله را به زانو درآرد، هر بارداری بار بنهد. مردمان را بینی چون مستان و کودکان را یابی از هول چون پیران.

نام های قیامت

ای عزیز! آن روزِ با هول و هیبت نام هاست و در این روز آدمیان را انواع مقام هاست، مقام محاسبه، مقام معاتبه، مقام موازنه اعمال، و بازگشت به مرجع و مآل.

اول: قیامت؛ و آن عبارت است از قیام مردم در آن روز که: «یَوْمَ یَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ الْعالَمین».

دوم: ساعت؛ و آن اشارت است بدان که آن روز ساعت به ساعت (لحظه به لحظه) باشد که در آید: «وَ یسْأَلُونَک عَنِ السّاعَةِ اَیّانَ مُرْسها»

سوم: طامَّة: یعنی غلبه کننده و آن عبارت از دواهیِ (وحشت های) آن روز است: «فَإِذا جاءَتِ «الطَّامَّةُ الْکُبری»

چهارم: صاخّه؛ یعنی کر کننده، اشارت به هول و هیبت آن روز است: «فَإِذا جَاءَت الصّاخَّة»

پنجم: حاقّه؛ یعنی سزاوار کننده و هر کس را به سزای عمل رساننده: «الَحاقَّةُ ما الْحاقَّة»

ششم: قارِعَه؛ یعنی کوبنده. عبارت است از کوفتگیِ مردم در آن روز که: «اَلْقارِعَةُ ما الْقارِعةُ»

هفتم: واقِعَه؛ اشارت است به وقایعی که در آن افتد: «اِذا وَقَعَتِ الْواقعة»

هشتم: خافِضَه؛ یعنی افکننده و فرو برنده کافران به درکاتِ جهنم.

نهم: رافِعَه؛ بر آرنده مؤمنان به درجاتِ بهشت: «خافِضَةٌ رافعَةٌ»

دهم: آزِفَة؛ یعنی نزدیک شونده: «اَزِفَتِ الْآزِفَةُ»

یازدهم: یَوْمَ الْحَشْر؛ یعنی روز گردآوردن و جمع کردن: «وَ یَوْمَ نَحشُرهُمْ جَمیعا»

دوازدهم: یَوْمُ النُشور؛ یعنی روز زنده شدن: «کَذلِکَ النُّشُور»

سیزدهم: یَوْمُ الْبَعْث؛ یعنی روز برانگیزانیدن: «وَ اَنَّ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبور»

چهاردهم: یَوْمُ الْمَعاد؛ روز بازگشتِ خلایق به حق: «انّا لِلّهِ و اِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ»

پانزدهم: یَوْمُ اَلْمَآبْ؛ روزِ رجوع آدمیان به اللّه تعالی: «وَ اِنّ لِلطّاغینَ لشَرَّ مَآبَ» و «اِنَّ للمُتَّقین لحُسْنَ مآب».

شانزدهم: یَوْمُ الفَصْل؛ روزِ فرق کردن میان اهل جنّت و نار: «هذا یَوْمُ الْفَصْل»

هفدهم: یَوْمُ الآخِر؛ آخرین روز: «مَنْ آمَنَ بِاللّهِ و الْیَوْمِ الْآخِرِ»

هجدهم: یَوْمُ الخُروج؛ روزِ بیرون آمدن از قبر: «ذلِکَ یَوْمُ الخُروج»

نوزدهم: یَوْمُ الدّین؛ یعنی روزِ جزا دادن: «وَ ما ادریکَ ما یَوْم الدِّینِ»

بیستم: یَوْمُ الحِساب؛ روز شمارِ مردم: «هذا ما تُوعدونَ لِیَوْمِ الحِسابِ»

بیست و یکم: یومَ التَّلاقِ؛ یعنی روزِ به هم رسیدن اهلِ آسمان و زمین: «لِیُنْذِرَ یَوْمَ التَّلاق»

بیست و دوم: یَوْمُ التَّناد؛ روزِ یکدیگر را آواز دادن: «إِنّی اَخافُ عَلَیْکُمُ یَوْمَ التَّناد»

بیست و سوم: یَوْمُ الَحَسْرَة؛ روز حسرت: «وَ اَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الَحَسْرَةِ»

بیست و چهارم: یَوْمُ التّغابُنْ؛ روزِ بر یکدیگر غبن آوردن، و آن میان اهل بهشت و دوزخ باشد: «ذلِکَ یَوْمُ التَّغابُن»

بیست و پنجم: یَوْمُ الجَمع؛ روزِ گرد آمدن مردم: «یَوْمَ یَجْمَعُکُم لِیَوْمِ الْجَمْعِ»

           

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید روز های خوبی برای شما آرزو مندیم عیسی(مدیر وبلاگ)
آخرین مطالب
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 33
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 706
بازدید کل : 80937
تعداد مطالب : 88
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1